loading...
SUperFUn | سوپر فان
آخرین ارسال های انجمن
Mojtaba بازدید : 442 جمعه 30 مرداد 1394 نظرات (0)

معمای ریاضی, معما با جواب

 

بهرام با سرعت ۲۰ کیلو‌متر بر ساعت به سمت محل‌ کارش رانندگی می‌کند. پس از رسیدن به محل کار، در می‌یابد که امروز شرکت تعطیل است. از این رو با سرعت ۳۰ کیلومتر بر ساعت به منزل باز می‌گردد.
بدون در نظر گرفتن زمان‌های صرف شده برای توقف، سرعت متوسط حرکت بهرام را تعیین نمایید.

  معما با جواب, تست هوش جدید

 

 معما با جواب, تست هوش جدید

 

 معما با جواب, تست هوش جدید

 

Mojtaba بازدید : 676 جمعه 03 آبان 1392 نظرات (1)
 
در این جشنواره که خانم با شخصیتی چون نیکی کریمی بازیگر ایرانی حضور داشت
با ساق هایی عریان در جمع کل مردم شرکت کرده و پاهای خو را به نمایش گذاشته بود
چند عکس از این بانوی ایرانینگاه کنید:::::
23
ادامه ی عکس ها در ادامه مطلب
 
 
 
 
 
 
 
Mojtaba بازدید : 616 پنجشنبه 23 خرداد 1392 نظرات (0)

 

 

سیب موز:شناخت کامل همسر آینده تان، تا زمانی که زیر یک سقف نرفته اید ممکن نیست. اما محققان همیشه راه های میانبری را کشف می‌کنند که می‌توانند شما را یک قدم به همسرشناسی نزدیک‌تر کنند. از نگاه یک پژوهشگر، یک مرد هرقدر هم که مرموز باشد، قابل کشف است و به همین دلیل محققان به شما توصیه می‌کنند که قبل از گرفتن تصمیم نهایی از راه‌هایی که پیشنهاد می‌کنند عبور کنید. یکی از این راه‌ها، گذاشتن قرار در بستنی‌فروشی‌هاست. آنها معتقدند حتی مرموزترین مردهای جهان، هنگام خوردن بستنی رازهای شخصیت‌شان را فاش می‌کنند. این یافته‌ها حاصل پژوهش‌های یک شرکت آمـریکـایـی تولـید کننده بستنی به نام «ادیس گراند» است و پس از کشف آنها، متخصصان عصب‌شناسی هم ارتباط میان شخصیت و طعم بستنی مورد علاقه را تایید کرده‌اند. پس با خیال راحت به این یافته اعتماد کنید

Mojtaba بازدید : 492 شنبه 09 دی 1391 نظرات (1)

. از الاغ درس بگيريم کشاورزي الاغ پيري داشت که يک روز اتفاقي به درون يک چاه بدون آب افتاد. کشاورز هر چه سعي کرد نتوانست الاغ را از درون چاه بيرون بياورد. براي اينکه حيوان بيچاره زياد زجر نکشد، کشاورز و مردم روستا تصميم گرفتند چاه را با خاک پر کنند تا الاغ زودتر بميرد و زياد زجر نکشد. مردم با سطل روي سر الاغ هر بار خاک مي ريختند اما الاغ هر بار خاک هاي روي بدنش را مي تکاند و زير پايش مي ريخت و وقتي خاک زير پايش بالا مي آمد سعي مي کرد روي خاک ها بايستد. روستايي ها همينطور به زنده به گور کردن الاغ بيچاره ادامه دادند و الاغ هم همينطور به بالا آمدن ادامه داد تا اينکه به لبه چاه رسيد و بيرون آمد.

نکته: مشکلات، مانند تلي از خاک بر سر ما مي ريزند و ما همواره دو انتخاب داريم: اول اينکه اجازه بدهيم مشکلات ما را زنده به گور کنند. دوم اينکه از مشکلات سکويي بسازيم براي صعود. 

 

2. قدرت انديشه پيرمردي تنها در يکی از روستاهای آمريکا زندگي مي کرد . او مي خواست مزرعه سيب زميني اش را شخم بزند اما اين کار خيلي سختي بود. تنها پسرش بود که مي توانست به او کمک کند که او هم در زندان بود . پيرمرد نامه اي براي پسرش نوشت و وضعيت را براي او توضيح داد : "پسرعزيزم من حال خوشي ندارم چون امسال نخواهم توانست سيب زميني بکارم . من نمي خواهم اين مزرعه را از دست بدهم، چون مادرت هميشه زمان کاشت محصول را دوست داشت.. من براي کار مزرعه خيلي پير شده ام. اگر تو اينجا بودي تمام مشکلات من حل مي شد . من مي دانم که اگر تو اينجا بودي مزرعه را براي من شخم مي زدي. دوستدار تو پدر". طولی نکشيد که پيرمرد اين تلگراف را دريافت کرد : "پدر، به خاطر خدا مزرعه را شخم نزن، من آنجا اسلحه پنهان کرده ام". ساعت 4 صبح فردا 12 مأمور اف.بي.آی و افسران پليس محلي در مزرعه پدر حاضر شدند و تمام مزرعه را شخم زدند بدون اينکه اسلحه اي پيدا کنند . پيرمرد بهت زده نامه ديگري به پسرش نوشت و به او گفت که چه اتفاقي افتاده و مي خواهد چه کند؟ پسرش پاسخ داد : "پدر! برو و سيب زميني هايت را بکار، اين بهترين کاري بود که مي توانستم از زندان برايت انجام بدهم".

نکته: در دنيا هيچ بن بستي نيست. يا راهي‌ خواهيم يافت و يا راهي‌ خواهيم ساخت.

 

Mojtaba بازدید : 467 پنجشنبه 16 آذر 1391 نظرات (0)

فقط مردو مردونه دو تا خواهش دارم ازت!!پایین

1- نظرتو بدونم در ان مورد!!!

2- بعد از خوندن از خنده نترکی و مثل عکس زیر نشی!!

(البته من بعد از خوندم این جوری شدم)


Mojtaba بازدید : 542 پنجشنبه 16 آذر 1391 نظرات (0)

 سوپر فان

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد

 

زن و مرد جوانی به محله جدیدی اسبا‌ب‌ کشی کردند.
روز بعد، ضمن صرف صبحانه، زن متوجه شد که همسایه‌اش در حال آویزان کردن رخت‌های شسته است و گفت: «لباسها چندان تمیز نیست. انگار نمی داند چه طور لباس بشوید. احتمالا باید پودر لباس‌ شویی بهتری بخرد.»
همسرش نگاهی کرد اما چیزی نگفت.
هربار که زن همسایه لباس‌های شسته‌اش را برای خشک شدن آویزان می‌کرد زن جوان همان حرف را تکرار می‌کرد تا اینکه حدود یک ماه بعد، روزی از دیدن لباس‌های تمیز روی بند رخت تعجب کرد و به همسرش گفت: «یاد گرفته چطور لباس بشوید. مانده‌ام که چه کسی درست لباس شستن را یادش داده!»

 

مرد پاسخ داد: «من امروز صبح زود بیدار شدم و پنجره‌هایمان را تمیز کردم!»

 


تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد

 


 

روزی دخترک از مادرش پرسید: 'مامان نژاد انسان ها از کجا اومد؟مادر جواب داد: خداوند آدم و حوا را خلق کرد. اون ها بچه دار شدند و این جوری نژادانسان ها به وجود اومد.
دو روز بعد دختر همین سوال رو از پدرش پرسید.
پدرش پاسخ داد: 'خیلی سال پیش میمون ها تکامل یافتند و نژاد انسان ها پدید اومد..'
دخترک که گیج شده بود نزد مادرش رفت و گفت:مامان تو گفتی خدا انسان ها روآفرید ولی بابا میگه انسان ها تکامل یافته ی میمون ها هستند...من که نمی فهمم!
مادرش گفت: عزیز دلم خیلی ساده است. من بهت در مورد خانواده ی خودم گفتم و بابات درمورد خانواده ی خودش!

 


تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد

 

دو دیوونه

 

فرهاد و هوشنگ هر دو بیمار یک آسایشگاه روانى بودند. یکروز همینطور که در کنار استخر قدم مى زدند فرهاد ناگهان خود را به قسمت عمیق استخر انداخت و به زیر آب فرو رفت.
هوشنگ فوراً به داخل استخر پرید و خود را در کف استخر به فرهاد رساند و او را از آب بیرون کشید.
وقتى دکتر آسایشگاه از این اقدام قهرمانانه هوشنگ آگاه شد، تصمیم گرفت که او را از آسایشگاه مرخص کند.
هوشنگ را صدا زد و به او گفت: من یک خبر خوب و یک خبر بد برایت دارم. خبر خوب این است که مى توانى از آسایشگاه بیرون بروى، زیرا با پریدن در استخر و نجات دادن جان یک بیمار دیگر، قابلیت عقلانى خود را براى واکنش نشان دادن به بحرانها نشان دادى و من به این نتیجه رسیدم که این عمل تو نشانه وجود اراده و تصمیم در توست.
و اما خبر بد
این که بیمارى که تو از غرق شدن نجاتش دادى بلافاصله بعد از این که از استخر بیرون آمد خود را با کمر بند حولة حمامش دار زده است و متاسفانه وقتى که ما خبر شدیم او مرده بود.
هوشنگ که به دقت به صحبتهاى دکتر گوش مى کرد گفت: او خودش را دار نزد. من آویزونش کردم تا خشک بشه...
.....................
حالا من کى مى تونم برم خونه‌مون ؟

 

Mojtaba بازدید : 14071 چهارشنبه 15 آذر 1391 نظرات (14)

سری جدید در لینک های زیر :

مسخره کردن پسرا

مسخره کردن دخترا

-----------------------------------------------------------------------

سلام!!! فقط جهت یاد آوردی اگه عضو هستین تو قوانین خوندین اگه نه نیستین بدونید اگه جنبه ندارید

لطفا همین الان ترک کنید اگه نه بخونید و بخندید.

البته با عرض معذرت از همه ی گوگول مگولی ها!!!!

 

- یعنی اینقدی که پسرا به موهاشون میرسن، اگه به یه بوته شلغم رسیده بودن الان هلو می داد!

 

************************

 

- ببین خانوم، تو روزنامه نوشته که مردها به طور متوسط در روز از پونزده هزاز کلمه برای صحبت کردن استفاده می کنند ولی زن ها از سی هزار کلمه. دیدی ثابت شد. شما زن ها بیشتر حرف می زنین تا ما مردها؟

زن: هیچ هم همچین چیزی نیست. فوقش ثابت شده که ما هر حرف رو باید دو بار بزنیم تا توی مخ شماها فرو بره!

 

************************

 

- فرق باطری با مرد چیست؟ باطری اقلا یک قطب مثبت داره ولی مرد هیچ چیز مثبتی نداره!

 

************************

 

- به خدا میگن چرا اول مرد را آفریدی بعد زن را؟ گفت: شما هم اگه بخواهید چیز قشنگی بنویسید اول چکنویس می کنید بعد پاکنویس!

 

************************

 

- مردان از دو نوع خارج نیستند؛ یا روی سرشان خالیست، یا توی سرشان!

 

************************

 

- اونا دخترای قدیم بودن که از سوسک می ترسیدن، الان همچین سوسکت می کنن که خودتم نمی فهمی!

 

************************

 

- این آقایون محترم همچین میگن دخترای امروزی آشپزی بلد نیستن، خونه داری بلد نیستن که یکی ندونه انگار خودشون مثل مردای قدیم میرن از صبح کار میکنن تا بوق سگ!! بابا شماها رو که باید با بیل ساعت 12 از زیر پتو بیرون آورد!

 

************************

 

- مردها مثل آگهی بازرگانی هستند حتی یک کلمه از چیزهایی را که می گویند نمی توان باور کرد.

 

************************

 

- می دونی سریع ترین راه به چنگ آوردن قلب یک مرد چیه؟ پاره کردن سینه اش با یک کارد آشپزخانه!

 

************************

 

- چرخه زندگی مردها ... در بچگی، مامان ذلیل؛ جوونی، دوست ذلیل؛ میانسالی، زن ذلیل؛ پیری، فرزند ذلیل، بعد از مرگ، ذلیل مرده...

 

************************

 

- پدر: ... غلط می کنی دختر! واسا بری خونه شوهر بعد هر غلطی دلت خواست بکن!

شوهر: ...غلط می کنی زن! فک کردی اینجا خونه باباته هر غلطی دلت خواست بکنی؟!

Mojtaba بازدید : 647 چهارشنبه 15 آذر 1391 نظرات (0)

http://www.iranvij.ir/wp-content/uploads/2012/09/1158.jpg

از چی بگم برات

از پولی که دیگه نیست از جیب من درآد

یا از دلاری که هر ثانیه  داره میره بالا

یا از زندگی که مزه مرگ میده برام

دلار رفت بالا و همین جوری اوج گرفت

بعد دلار زندگی ما هم گور گرفت

وقتی بابا با داد و فریاد گفت

دلار سه هزارتومنه

ولی بانکم بسته بود

یکم بهم اشک بده ایزد

این بچه ها با کدوم مداد مشق بنویسن


کودکی مرد در راه کلاسی که

پول شهرییش باید از قبلش واریز شه

بوققققققق نمی خواد ته قصه رو هرگز ببنده

چون دلش می خواد دولت نرخ ارز رو ببنده

تعداد صفحات : 2

درباره ما
Profile Pic
پیام مدیر سایت : به سایت ما خوش آمدید ! من و تمــام نویســندگان آرزومندیم لحظات خوبی در سایت ما سپری کنید ! در سمت راست همین متن مـراحل فعالیت در ســایت ما نشـــان داده شده اســت . با اســــتفاده از این تصـــاویر می توانید به راحتی در سایت ما فعالیت کنید ...
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 178
  • کل نظرات : 68
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 288
  • آی پی امروز : 86
  • آی پی دیروز : 72
  • بازدید امروز : 118
  • باردید دیروز : 416
  • گوگل امروز : 15
  • گوگل دیروز : 5
  • بازدید هفته : 1,911
  • بازدید ماه : 1,264
  • بازدید سال : 37,709
  • بازدید کلی : 498,205